حاج اسماعیل یکتایی جانباز و آزاده 8 سال دفاع مقدس
طبق قرار قبلی با توجه به مشغله ای که حاج یکتایی داشت به دفترکار او رفتیم و نشستی و دیداری پر بار داشتیم.
پر بار از آن جهت که قلم فعال حاجی باعث شد من کاملاً گیج بشم که از کجا شروع کنم حاجی که فهمید من دیگه قاطی کردم خودش دست بکار شد و گفت: اگه بخواین آرشیو نوشته های خودم را در اختیار شما قرار بدهم ؛ ما هم با شوق و شئف زایدوالوصفی استقبال کردیم.
ماشاءالله ماشاءالله چندین پوشه بزرگ از سال 69 تا حال حاضر بود آنقد رزیاد بود که باز نمی دانستیم از کجایش صحبت کنیم خود حاجی در مورد قسمت هایی صحبت کرد و در مورد کتابی که در دست نوشتن دارن و ...
خلاصه حاجی گفت اگه دوست دارید آرشیو را در اختیارتون بذارم تا ازش استفاده کنین و ما هم با کمال میل یه پاتک حسابی به آرشیو حاجی زدیم و تا می تونستیم ازش برداشتیم.
انشاءالله کم کم مطالب و دست نوشته ها و خاطرات رو می ذاریم تا بخونید و لذت ببرید.