خبرگزاري فارس: يك آزاده دوران دفاع مقدس گفت: يكي از افسران عراقي اذعان داشت وقتي ما به عمليات ميرويم عكس كوچكي از امامتان را داخل جيبمان ميگذاريم تا اگر اسير شديم بگوييم كه ما امام خميني را دوست داريم. شما چگونه پشت خاكريز اسارت كه كسي نميبيندتان باز هم دست از امام و رهبرتان بر نميداريد؟
اسماعيل يكتايي يكي از آزادگان دوران دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا» در خصوص نحوه اسارت خود، اظهار داشت: در عمليات والفجر 10 به خاطر قرار گرفتن بر روي مين پاي چپ بنده قطع شد و بعد از اين اتفاق به اسارت نيروهاي عراقي درآمدم. وي ادامه داد: مدتي در بيمارستان الرشيد بغداد بودم و بعد به سلولهاي الرشيد منتقل شدم و بعد از بازجوييهاي صورت گرفته در استخبارات عراق، نيروهاي بعثي بنده را به اردوگاه تكريت 11 بردند. اين آزاده دوران دفاع مقدس گفت: توكل به اهلبيت (ع) سبب شد، بسياري از بچهها سختيهاي دوران اسارت را تحمل كنند. يكتايي افزود: ايام فاطميه بود. نيروهاي عراقي به خاطر اينكه بنده درباره حضرت زهرا (س) در اردوگاه سخنراني كرده بودم بعد از 70 ضربه تازيانه به سلول انفرادي فرستادنم. وارد سلول كه شدم از شدت آزار و اذيت نيروهاي عراقي از خداي تقاضاي مرگ كردم. اين جانباز دوران دفاع مقدس تصريح كرد: وقتي چشمانم به تاريكي سلول عادت كرد، ديدم آزادگاني كه قبل از من در اين مكان حضور داشتند بر روي ديوار نوشته بودند «ما را از زندان ترسي نيست، چرا كه امامان بزرگوار ما در زندان به سر بردند، در زندان به مبارزه پرداختند و در زندان به شهادت رسيدند». اين نوشنه سبب شد تا بنده روحيه خود را دوباره به دست آورم. وي با اشاره به اين كه بچهها سختيهاي دوران اسارت را با توكل به اهل بيت (ع) و عشق به امام (ره) حل ميكردند، خاطرنشان كرد: وقتي كه امام (ره) بيمار بودند، همه بچهها ختم قرآن كردند تا ايشان سلامتي خود را بهدست آورند. اين نويسنده دفاع مقدس اظهار داشت: زماني كه پيام مرحوم ابوترابي در فضاي اردوگاههاي عراق پيچيد كه هر كس كل قرآن را حفظ كند بعد از آزادي او را به زيارت امام (ره) خواهيم برد، همه بچهها مشغول حفظ قرآن شدند. يكتايي عنوان كرد: بعد از ارتحال امام (ره) بچهها با لباس تيره زمستان، در 14 خرداد وارد حياط اردوگاه شدند و در آن شرايط به عزاداري پرداختند. در آن روز يكي از افسران عراقي به ما گفت «مگر زمستان آمده است كه اين لباس را پوشيدهايد». وي ادامه داد: سپس آن افسر عراقي به خودش اشاره كرد و گفت «وقتي ما به عمليات ميرويم عكس كوچكي از امامتان را داخل جيبمان ميگذاريم تا اگر اسير شديم بگوييم كه ما (امام) خميني را دوست داريم. شما پشت خاكريز اسارت كه كسي شما را نميبيند باز هم دست از امام و رهبرتان بر نميداريد». اين آزاده دوران دفاع مقس با بيان اين كه اين نگاه زيبايي بود كه ميتواند تجربه بزرگي براي ملت ما باشد، تصريح كرد: همه ما زورو را ميشناسيم. با اين كه او يك افسانه است ولي غربيها آنقدر او را زيبا معرفي كردند كه همه ايرانيها او را به عنوان يك قهرمان تلقي ميكنند! يكتايي تاكيد كرد: همه ايرانيها پتروس را ميشناسند، در حالي كه او فقط انگشتش بيحس شده بود ولي در كلاس دبستان، او را چنان معرفي كردند كه در ذهن ما به يك قهرمان تبديل شد اما چقدر از مردم شهيد فهميدهها و ايثارگراني را كه در طول اسارت، فداكاري كردند، ميشناسند؟ اين نويسنده ادبيات دفاع مقدس عنوان كرد: يك روز وقتي ميخواستيم اين مطالب را در قالب كتاب منتشر كنيم عدهاي گفتند ريا ميشود ولي بنده معتقدم بايد نوشت تا ديگران بدانند و حقايق آن دوران تحريف نشود. وي در خصوص تلخترين ايام اسارت، گفت: يكي از مواردي كه ميتوانست براي ما تلخ باشد از دست دادن همرزمانمان در طول اسارت بود. وقتي ميديديم يكي از بچهها به دليل شكنجه بسيار زياد، غريبانه جان خود را از دست ميدهد و هيچ كاري از دست بر نميآيد براي ما بسيار سخت بود. يكتايي گفت: بعضيها معتقدند ادبيات دفاع مقدس، ادبيات جنگ است در حالي كه ما اصلا با كسي در حال جنگ نبوديم كه بخواهيم اين عنوان را به كار ببريم. وي تاكيد كرد: اگر بگوييم ادبيات جنگ بايد متعاقبا بگوييم ادبيات ضدجنگ ولي وقتي گفته ميشود ادبيات پايداري، ضد پايداري معنايي نخواهد داشت.